سرگردانی نشست های ادبی برای برگزاری جلسات خود در دزفول
هر بار به چوب ِ «منتظر بمانید» ما را از خود راندند
چهارشنبه 21 تير 1402 - 14:23:43
پایگاه خبری صبح ملت
سخن مخاطب/
در پی درج خبری تحت عنوان :
در  نشست اصحاب رسانه مطرح شد/ دزفول بدون وجود نخبگانش آینده ی موفقی نخواهد داشت

و اشاره به درج‌ سخنان سردبیر اجتماعی صبح ملت تحت این عنوان  که "...خط قرمز هر شهری ،مطالبات مردم آن شهر ، ارزشها ` داشته ها ، منابع و‌منافع آن شهر است..."
که در تاریخ دوشنبه 19تیر صورت گرفت ، 
[ لینک خبر درج شده در تاریخ دوشنبه 19 تیرماه سال جاری 
http://www.sobhemellatnews.ir/fa/News/109953/]

 متنی از سوی یک تن از مخاطبین گرامی به پایگاه خبری صبح ملت رسیده که عین متن این مخاطب عزیز درج می گردد.


با سلام، ادب و ارادت خدمت شما بانو مریم مفتوح از  اصحاب خوبِ رسانه‌ی دزِ آرام و جندی شاپورِ سرافراز
 اما بعد
نوشته بودید خط قرمز هر شهر باید مطالبات مردم آن شهر باشد؛
بانوی من!
فرهیخته‌ی زَمَن!
مدتهاست کوی‌به‌کوی و برزن‌به‌برزن برای غربیلی جا و مکانِ نشست‌های ادبی‌ِ کم‌توقع‌مان، آواره‌ی دیارِ غریبِ شهرداری‌ها شده‌ایم،
اداره‌ی وزین ارشاد اسلامی،
فرمانداری ویژه ویژه ویژه ،
کانون بانوانِ معطل و مغفول‌مانده، این فضای به‌انتظار‌بنشسته‌ی  فرهیختگانِ دیارمان دزفول،
با اتاق‌های سوت‌و‌کور و خاک‌خورده‌ی بسیار ِ چندین‌قفله.
ساختمان فلزی چشمک‌زنِ کنار پارک دولت، قرائت‌خانه‌ی کوی آزادگانِ گمنام
و بسیاری از زمین‌های حاصل‌خیزی که اکنون به جای تولید مرکبات و سبزی‌جات ِگران چون الماس، با عناوین و القاب سازندگی، بایر افتاده است و از همه دهان‌پر‌کن‌تر،
مجتمع فرهنگیِ فقط به نامِ فرهنگ *هیچ‌کدام برای‌مان خانه‌ی فرهنگ و ادب نشد!*
جلسات‌مان باید پستو در پستو، اتاق‌های شخصی، زیرزمین‌های از سرِ صدقه، کتاب‌خانه‌های نه‌زور و نه‌رضا با دهن‌کجی‌های بسیار،
مبل‌فروشی‌های محل کسب و
زیارت‌خانه‌ها باشد!
از شما می‌پرسم:
*آیا این طلب بزرگی‌ست که بخواهیم جلسات و بزرگ‌داشت‌های فرهنگ و ادب‌مان را در یک مکان ثابت برگزار کنیم؟*
هر بار به چوب ِ «منتظر بمانید»
ما را از خود راندند و
به سنگِ شکنجه، امروز و فردای‌مان کردند درحالی‌که  انبوهی سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی و نور و روشنایی در ادارات و اماکن ِحیف، مانده برای مثلا به تعدادِ انگشتانِ دستِ نشسته بر کلیدهای صفحه‌ی همراهِ اکنونم.

*آیا*
ما میانسالان ِ دزفول، کهنسالان، جوانان و نوجوانان و کودکانِ دلبند دزفولی، ارزش محل و مکانی به وسعت یک تخته فرشِ بهارستانِ ‌به‌یغما‌رفته‌ی دیروز و پر تکرارِ امروز را نداریم؟!
لطفا این عصیانِ پرفروغ ِ شهرم را برای تهیه و تدارک مکان امن و راحت برای برگزاری محافل ادبی دریابید.

با سپاس و تقدیر 
و فدای مهربانی و نگارشِ شما


 کارشناس ارشد زبان
 و ادبیات فارسی ودبیر بازنشسته 

http://dezfoolnews.ir/fa/News/110051/هر-بار-به-چوب-ِ-«منتظر-بمانید»-ما-را-از-خود-راندند
بستن   چاپ