آوانگاری ضرورتی اجتنابناپذیر در حفظ میراث صداهای معنابخش
بزرگنمایی:
آوانگاری ضرورتی اجتنابناپذیر در حفظ میراث صداهای معنابخش
رسمالخط گویشهای محلی چیزی جدا از نوشتار فارسی معیار نیست. آنچه ما را بهزحمت میاندازد نوع نوشتار در ادای صحیح هجاهاست؛ چراکه در کشوقوس هوای خارجشده از حنجره و در بالا و پایین شدنهای حرکات لب و دهان صداها شکل و ظاهری متفاوت به خود میگیرند. واقعیت این است که در گویشهای محلی نوشتار بهتنهایی نمیتواند ایفاگر ادای صحیح واژهها و انتقال درست آنها به مخاطبان باشد. به کار بردن انواع علائم و نشانهها در وقت اعرابگذاری اگرچه بر ظاهر واژهها برای درستخوانی مفید است و تأثیر دارد
آوانگاری ضرورتی اجتنابناپذیر در حفظ میراث صداهای معنابخش
رسمالخط گویشهای محلی چیزی جدا از نوشتار فارسی معیار نیست. آنچه ما را بهزحمت میاندازد نوع نوشتار در ادای صحیح هجاهاست؛ چراکه در کشوقوس هوای خارجشده از حنجره و در بالا و پایین شدنهای حرکات لب و دهان صداها شکل و ظاهری متفاوت به خود میگیرند. واقعیت این است که در گویشهای محلی نوشتار بهتنهایی نمیتواند ایفاگر ادای صحیح واژهها و انتقال درست آنها به مخاطبان باشد. به کار بردن انواع علائم و نشانهها در وقت اعرابگذاری اگرچه بر ظاهر واژهها برای درستخوانی مفید است و تأثیر دارد؛ اما حق مطلب را در انتقال ساختار ظاهری واژهها بهخوبی ادا نمیکند. چه بسیار نویسندگان و لغویها که برای رهایی از این گره دست به ابتکارهای مختلفی زدهاند. گاه برای درستخوانی واژهها از اعرابگذاری استفاده کردهاند، مانند «سٰاتِرسَنْ»، «کَمَرْ»، گاه وزن واژهٔ مدنظر را ملاک قرار دادهاند «گُلُوزه» بر وزن گلوله «سِنْدُون» و «دِندُونْ» بر وزن زندون، «سُخْتَن» بر وزن پُختن، «بَعَک» بر وزن کفک که شیوهای در حفظ ساختار واژه و درستخوانی بهمنظور انتقال مفاهیم بوده است. این شیوهها حق مطلب را در انتقال ساختار ظاهری واژهها آن گونه که مدنظر است، تأمین نمیکند؛ چراکه درست ادای کردن و خواندن واژهها عملاً برای ناآشنا به گویش دشوار است.
در پژوژهٔ گردآوری واژههای گویشی از میان الفاظ مردم شهرهای بومی خوزستان، شناسایی و جمعآوری کهنهلغتنامههای خوزی مطلبی جلب توجه میکرد که در عمده لغتنامههای خوزی بهخوبی قابل مشاهده بود. آن اینکه بیشتر این فرهنگنامهها کاربرد منطقهای داشت و عملاً در حوزهٔ خود گویشور مفید و کارکرد واژهشناختی داشت؛ اما عملاً آن گونه که میبایست امکان بهرهبرداری از این گنجینهٔ بزرگ لغتها برای سایر محققان از مناطق مختلف با گویشهای متفاوت و زبانهای دیگر نظیر ترکزبان، عربزبان، انگلیسیزبان میسر نبود.
از طرفی دو مشکل وجود دارد: 1. نحوهٔ درستنویسی رسمالخط که میباید مورد تأیید و مناسب با گویش محلی باشد؛2. توافق نداشتن بر نحوهٔ درستنویسی آواهای پیش رو در لغتنامهها، چراکه هر کس بر اساس دانش و آنچه خود بدان فایق آمده شیوهٔ نگارش خود را مطمئن و مستدلتر از دیگری میداند.
با استفاده از فونتیک میشود طرز صحیح تلفظ واژهها را ادا کرد و به دیگران آموزش داد. در واقع میتوان گفت فونتیکنویسی یکی از راههای مناسب برای درستنویسی و درستخوانی صداهاست. یکی از شیوههای بهروز، استفاده از جدول الفبای آوانگاری بینالمللی IPA و بهرهگیری از روشهای علمی در ثبتوضبط گویشهاست. به همین مناسبت، از تنی چند از اندیشوران صاحبنظر طی فراخوانی محدود دعوت کردیم درخصوص آوانگاری گویش دیار و زادگاه خود مقالهای ارسال کنند تا در تلاشی میمون راهی در شناخت بهتر و ثبت صحیح واژههای گویشی را بر اساس آخرین متدهای آوانگاری سرلوحهٔ کار لغتنامهنویسان قرار بگیرد.
آنچه پیش روی خوانندگان قرار دارد حاصل دو سال تلاش برای شناخت آواهای رایج و متنوع در گویشهای خوزی است که بهعنوان میراثی ارزشمند برای آخرین بازماندگان این دیار تمدنساز به یادگار مانده است. گویشهای حوزه شهرهای دزفول، شوشتر، رامهرمز، بهبهان، هندیجان و بعضی مناطق وابسته ازجمله زیدون بهبهان، مربچه رومز، دهملا شهر امیدیه، شهیون از توابع دزفول را منطبق بر جدولهای پیشنهادی مهیا شده است و بارها مورد تجزیهوتحلیل پیشکسوتان ادبیات و نخبگان علوم جدید زبانشناسی قرار گرفته است. در این تلاش جمعی سعی شده از هر دیار چند شخصیت فرزانه برای تدوین مقاله در نظر گرفته و دیدگاهش اعمال شود تا پژوهشگران به نکتهسنجی ایشان واقف شوند و خواننده مختار است از آن بهرهٔ لازم را ببرد.
در این مجموعه تلاش و تأکید قاطع بر آن شده تا هیچ شهری از قلم نیفتد و از طرفی در متن مقالهها بههیچوجه اعمال نظر، حذف و اضافه صورت نگرفته است. آنچه مسلم است گروه تدوین «فرهنگ زبان خوزی» به این مقدار بسنده نکرده بلکه از شیوهٔ ضبط صوت و تصویربرداری بر اساس آخرین دستاوردهای علوم زبانشناسی استفاده میکند. در این شیوه، واژهها را گویشور مسلط به گویش منطقهٔ خود درست، شمرده و واضح قرائت میکند؛ درحالیکه دوربین از دو زاویه تمامرخ و نیمرخ فک، لب و دهان را تصویربرداری میکند تا بدین وسیله کوچکترین حرکات فک، چرخش لبها در هنگام بازوبسته شدن دهان را ثبت کند.
مراتب تشکر و سپاس بیشائبه خود را از تکتک استادان معظم که بر ما منت گذاشته و به این مهم توجه وافر داشتهاند، تقدیم میکنم؛ همچنین از سختکوشی استاد ارجمند سرکار خانم فریده آرامیده که الحق و انصاف از هیچ تلاش و کوششی در جمعبندی مقالهها، ترسیم جدولها، یکدست کردن نگارش و ویراستاری مجموعه دریغ نورزیدهاند، کمال امتنان را دارم. از جناب آقای علیرضا راهنورد و جناب آقای محمّدباقر مقدمنیا برای ترسیم جدولها بسیار سپاسمندم. امیدوارم آنچه فراهم شده تا حدودی بتواند رضایت خاطر پژوهشگران را در تدوین متون گویشی فراهم کند.
این کتاب در 226 صفحه دیدگاه اساتید معظم را در آوانگاری درست و علمی گویشهای خوزی به علاقمندان ارائه میدهد
دکتر عبدالامیر مقدمنیا